English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7843 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conductibility U ضریب هدایت مخصوص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
conductivity U ضریب هدایت
conductivity U ضریب هدایت یا انتشار
specific electrical conductivity U هدایت الکتریکی مخصوص
director sight U زاویه یاب مخصوص هدایت تیر
air inst alations U تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
air facility U تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
mark U وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
mauler U نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
marks U وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
fingerpost U راهنمای جاده تیر راهنماییکه پیکان مخصوص هدایت داردومسیرجاده رانشان میدهد راهنما
plotters U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
plotter U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
modulus of elasticity U ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
attenuation factor U ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
availability factor U ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
convergence factor U ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
design stress resultant U تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
reduction coefficient U ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
probability factor U ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
biquinary notation U دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
partition coefficient U ضریب توزیع ضریب تقسیم
factor of safety U ضریب تامین ضریب اطمینان
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
scale factor U ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
ballistic coefficient U ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
slices U ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slice U ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
guidance U هدایت
lead U هدایت
total conductivity U هدایت کل
direction U هدایت
transduction U هدایت
leads U هدایت
steerage U هدایت
conduction U هدایت
navigators U هدایت گر
leading U هدایت
navigator U هدایت گر
conductance U هدایت
directs U هدایت کردن
joystick U سکان هدایت
rede U هدایت کردن
stream line U خط هدایت جریان
direct U هدایت کردن
conduction U هدایت گرم
joysticks U سکان هدایت
steering U هدایت کردن
conduction U هدایت تنظیم
enlightened U هدایت شده
directed U هدایت کردن
heat conductivity U هدایت حرارتی
heat conduction U هدایت حرارتی
dirigible U قابل هدایت
guide way U مسیر هدایت
superconductivity U فوق هدایت
fire direction U هدایت اتش
bus bar line U سیم هدایت
guide U هدایت کردن
direction U هدایت رهبری
steerable U هدایت کردنی
guides U هدایت کردن
canalization U هدایت در مسیر
guided U هدایت کردن
conducts U هدایت کردن
leading line U خط هدایت هواپیما
leading marks U نشانههای هدایت
admittance U هدایت فاهری
directing U هدایت کردن
conned U هدایت کردن
con U هدایت کردن
electric conduction U هدایت الکتریسیته
convect U هدایت کردن
conning tower U برج هدایت
conductivity U قابلیت هدایت
director U هدایت کننده
conductive U قابل هدایت
conduction velocity U سرعت هدایت
conning U هدایت کردن
cons U هدایت کردن
conveys U هدایت کردن
management U هدایت یا سازماندهی
managements U هدایت یا سازماندهی
template U ریل هدایت
templates U ریل هدایت
convey U هدایت کردن
conveyed U هدایت کردن
navigate U هدایت کردن
navigated U هدایت کردن
navigates U هدایت کردن
ionic conduction U هدایت یونی
navigating U هدایت کردن
conveying U هدایت کردن
conductible U قابل هدایت
conductibility U قابلیت هدایت
vee guideways U مسیر هدایت "وی "
operating stand U اطاق هدایت
image line U هدایت تصویر
conducted U هدایت کردن
avigation U فن هدایت هواپیما
directors U هدایت کننده
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
conducting U هدایت کردن
electron conduction U هدایت الکترون
undirected U هدایت نشده
hydraulic conductivity U هدایت ابی
commutate U هدایت وتغییر
afferent conduction U هدایت اورانی
afferent transmission U هدایت اورانی
conduct of fire U هدایت تیراندازی
conductance U میزان هدایت
conduct U هدایت کردن
heat conductivity U قابلیت هدایت حرارت
current carring U انتقال یا هدایت جریان
guideway U شیار هدایت کننده
conducts U هدایت کردن بردن
directed net U شبکه هدایت شده
direction center U مرکز هدایت عملیات
photoconductivity U قابلیت هدایت نور
laser guidance U سیستم هدایت لیزری
directing staff U ستاد هدایت کننده
conducting staff U ستاد هدایت کننده
input of current U تغذیه و هدایت جریان
ideal conductivity U قابلیت هدایت ایده ال
conduct grade U درجه هدایت یک ماده
high conductivity U قابلیت هدایت زیاد
barrels U وفیفه هدایت در یک ترمینال
increase in conductivity U افزایش قابلیت هدایت
magnetic permeance U مقدار هدایت مغناطیسی
barrel U وفیفه هدایت در یک ترمینال
conductance U مقدار هدایت واقعی
conducted U هدایت کردن بردن
diathermacy U خاصیت هدایت گرما
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
guded missile U موشک هدایت شوند
conduct U هدایت کردن بردن
conducting U هدایت کردن بردن
directed exercise U تمرین هدایت شده
direction U مسیر هدایت کردن
directional U وابسته به راهنمایی و هدایت
channelising island U سکوی هدایت کننده
transverse conductance U مقدار هدایت عرضی
bell's bund U دیوار هدایت کننده اب
absolute joystick U سکان هدایت مطلق
steered wheel U چرخ هدایت شده
conduction U رسانش الکتریکی هدایت
fire direction net U شبکه هدایت اتش
fire direction center U مرکز هدایت اتش
fire control U کنترل یا هدایت اتش
vectored U تراست هدایت شونده
leads U سیر هدایت الکتریکی
tactical control U کنترل و هدایت تاکتیکی
susceptance U مقدار هدایت کور
vectored thrust U تراست هدایت شونده
dredging ladder U هدایت کننده سطل
lead U سیر هدایت الکتریکی
ballistic director U هدایت کننده بالیستیکی
traffic U تجارت هدایت شده
trafficked U تجارت هدایت شده
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
guided missile U موشک هدایت شونده
director U برج هدایت تیر
director U هدایت کننده اتش
guided missiles U موشک هدایت شونده
fire direction U هدایت کردن اتش
directors U هدایت کننده اتش
directors U برج هدایت تیر
Recent search history Forum search
4express, overexpression
1تاندانسیو
1پرو سویت یعنی چه؟ در مقاله ای از آل احمد آمده درباره صادق هدایت
0سیره رفتاری امام علی(ع) سیره هدایت عملی انسان و جامعه است
0اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
0واحد ضریب میرایی در مایکروویو
0برای محاسبه ضریب پایایی کل آزمون از فرمول اسپیرمن براون از چه فرمولی استفاده کنم؟
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com